ماجرای این باند پرتغالی که می گویند در رختکن رئال وجود دارد ، چیست ؟
من دوستان زیادی در رختکن رئال دارم که منحصر به هموطنانم نمی شوند . طبیعتا در ابتدا با امثال په په و کاکا بیشتر دوست بودم چرا که با یکدیگر همزمان بودیم اما معنی اش این نیست که باندی وجود داشته باشد .
شاید نیاز باشد که کمی جامهای بیشتری ببری .
جامها همیشه مهم هستند اما چیزهای دیگری هم وجود دارند . رئال مادرید بزرگترین باشگاه دنیاست . همیشه توقعات مردم از آن بالاست . فکر می کنم که هنوز جا برای پیشرفت دارم.
در مورد وجهه ات چه ؟
هر کسی آن چه را بخواهد در من می بیند . من فقط سعی می کنم خودم باشم .
مطبوعات ورزشی را می خوانی ؟
از آن افرادی نیستم که وقتی اشتباهی انجام می دهم ، به نظر روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی نگاه کنم اما انتقادات بخشی از کار ماست و باید به آن عادت کنیم . چیزی که بیشتر اذیتم می کند مورد انتقاد قرار گرفتن به خاطر اتفاقات بیرون از زمین است . این باعث می شود که بازیم از چشم ها دور می ماند . من خودم وقتی اشتباهی انجام بدهم اولین کسی هستم که می فهمم .
بازیهایی که انجام می دهی را هم دوباره تماشا می کنی ؟
نه همه شان را اما بخشی از آنها را . کارساز است که بازیم را بازبینی کنم و بفهمم که از چه نظر می توانسته ام که بهتر باشم .
وقتی می بازی خواب به چشمانت می رود ؟
اگر صحبت از یک بازی بزرگ مثل نیمه نهایی یا فینال یک تورنمنت بزرگ باشد ، طبیعتا راحت نمی توانم بخوابم . نه تنها آن شب ، بلکه تا دو ، سه شب بعدش . اما شکست یکی از بخش های این حرفه است .
حتی وقتی در رئال باشی ؟
طبیعتا . این اتفاق بهتر است که رخ ندهد اما گاهی اتفاق می افتد .
هنوز با تیم ملی کشورت هیچ جامی نبرده ای . این یک فشار شخصی و حرفه ای برای توست ؟
بردن با تیم ملی خیلی سخت تر از سطح باشگاهی است . پرتغال به من این فرصت را داد تا بازیهای بزرگی را انجام دهم و به اهداف بزرگی برسم . ما به فینال یوروی 2004 و نیمه نهایی جام جهانی 2006 رسیدیم و یوروی پارسال ، شاهکار بود . تازه این که ما هنوز خیلی تیم جوانی هستیم .
آن شکست برایت خیلی دردناک بود ؟
نیمه نهایی یورو مقابل اسپانیا بود . شکست در پنالتی همیشه دردناک است به خصوص آن که پس از 120 دقیقه بسیار سخت شکست بخوری .
گریه هم می کنی ؟
در زمان های دیگر کرده بودم اما آن شب نه .
بعد از باخت ترجیح می دهی تنها باشی یا ناراحتی ات را با کسی تقسیم کنی ؟
ترجیح می دهم که با نامزد و دوستانم باشم .
فقط درون زمین از باخت متنفری یا در باقی زندگیت هم همین طور است .
من در هر کاری که انجام می دهم می خواهم پیروز باشم .
راست است که روزی 3000 دراز-نشست می زنی ؟
من یک برنامه نیروی درونی را برای آمادگی بدنی دنبال می کنم اما مطمئنا تعداد تمریناتی که انجام می دهم را نمی دهم ، فقط می دانم که باید چنین تمریناتی داشته باشم .
نیروی درونی ؟ ممکن است که این را توضیح بدهی ؟
این برنامه تلفیقی از ثبات ، تعادل و تمرین روی شکم ، کمر و باقی عضلات است .
روزانه چقدر روی آمادگی بدنی خودت کار می کنی ؟
نمی توان گفت . صبح کار می کنیم . من بعد از ظهر ها خودم به سالن بدنسازی می روم اما مطمئنا باید زمانی هم برای استراحت پیدا کنم .
چرا این همه تمرین انجام می دهی ؟
چرا که در فوتبال امروز به آن نیاز است . اگر بخواهی درون زمین آماده باشی باید خوب بخوری ، خوب بخوابی ، خوب تمرین کنی و هر جایی که فصل به تو اجازه می دهد کاملا به حالت خاموش در بیایی .
آمادگی ذهنی نیز حائز اهمیت است ؟
البته . آمادگی روانی به اندازه آمادگی بدنی مهم است . وقتی بازی می کنی باید حواست جمع باشد اما آرام باشی .
بدترین ویژگی تو چیست ؟
چند تایی هست اما اگر بخواهم فقط یکی را اسم ببرم ، لجاجتم است .
در بچگی هم همین طوری بودی ؟
خیلی کمتر .
بچه بودنت را بیشتر دوست داشتی یا حالا را ؟
فکر نمی کنم که فرق چندانی کرده باشم . گاهی اوقات کارم مرا وادار می کند تا بین خودم و بقیه یک سد ایجاد کنم اما شخصیتم فرقی نکرده است .
در بچگی چگونه بودی ؟
خیلی عادی .
دوستان ، فوتبال ، خانواده ...
بله ، مادیرا یک مکان عالی برای بچه هاست . هر روز با دوستانم بازی می کردم ، حتی از آن موقع هم رویایم فوتبالیست حرفه ای شدن بود .
پوسترهای فوتبالی را روی دیوار اتاقت می زدی ؟
نه ، هیچ چیز . اصلا اتاقی نداشتم . اتاقم را باید با برادرم سهیم می شدم و دور اتاق فقط کمد بود .
اولین خاطره ات از فوتبال چیست ؟
تقریبا قبل از کشف فوتبال ، هیچ خاطره ای از زندگیم ندارم . همیشه در مدرسه یا درون خیابان یک توپ در کنارم بود .
در آن موقع هم همیشه مهاجم بودی ؟
بله از بچگی همین طور بود . در پست هافبک کناری یا مهاجم نوک .
اولین پیراهنی که با آن بازی کردی را به یا دداری ؟
اولین پیراهنم با تیم ناسیونال مادیرا در فونچال بود که سفید و مشکی بود . اولین باری که آن لباس را پوشیدم هفت ساله بودم و خیلی هیجان زده بودم .
اولین گلت چطور ؟
همه چیزی که به یاد دارم این است که خیلی هیجان زده بودم .
چه کسی بازیهایت را نگاه می کرد ؟
والدینم . پدرم هیچ بازی را از دست نمی دهد .
چطور شد که خانه را ترک کردی ؟
می دانستم که این تنها راهی بود که رویایم به تحقق بپیوندد . اما این سخت ترین تصمیم زندگی من بود . همیشه تنها بودم ، آن هم در حالی که یازده ساله بودم و باید در شهر بزرگی همچون لیسبون زندگی می کردم . دلم برای مادرم ، خانواده ام و دوستانم تنگ می شد . تنها چیزی که مرا نگه می داشت ، حمایت افرادی بود که مرا می خواستند . بدون آنها هرگز به این جا نمی رسیدم .
و پیوسنت به انگلیس ؟
جوان اما پخته بودم . همه خاطراتم از منچستر خوشایند است . شش سال د رآن جا بودم و تبدیل به یک بازیکن جهانی شدم .
اولین حرفهای فرگوسن در ملاقات با تو یادت هست ؟
"حرفه ای باش ، خودت باش ، روی اهدافت تمرکز کن و هرگز امیدت را از دست نده . "
با او اختلافی هم داشتی ؟
برخی اختلافات بود اما وقتی که افراد برای مدت طولانی با هم کار می کنند ، این مسائل طبیعی است . از فرگوسن در حالت کلی خیلی ممنونم . او از نظر شخصیتی و مربیگری عالی است .
دوست داری دوباره با او کار کنی ؟
کار کردن با بهترین ها همیشه افتخاری است .
طبیعتا در مورد مورینیو هم همین طور است ؟
طبیعتا .
می توانی آینده خودت را به عنوان یک مربی تصور کنی ؟
فوتبال زندگی من است . من می خواهم که در دنیای فوتبال بمانم ، حتی اگر کارم در این عرصه تمام شود . اما در حال حاضر روی سالهایی که به عنوان یک بازیکن دارم ، تمرکز کرده ام . زمان خواهد گفت که بعدش چه اتفاقی می افتد .
می خواهی که پسرت هم یک فوتبالیست شود ؟
عالی می شود .
اسم خودت را رویش گذاشتی ... میراث خیلی بزرگی است .
این بستگی به خودش دارد . دوست دارم فوتبالیست شود اما اگر خودش تصمیم دیگری بگیرد ، مشکلی است . همیشه به تصمیمش احترام می گذارم .
مثل خودت قدرتمند می شود ؟
(می خندد) هنوز کوچک است اما بله .
اگر عجله نکنی حتی می توانید با هم بازی کنید .
کسی چه می داند . هرگز به این فکر نکرده بودم اما حالا که شما به آن اشاره کردید ، چرا که نه ؟
اگر فوتبالیست نمی شدی ، چه کاره می شدی ؟
معمولا از من این سوال زیاد پرسیده می شود .
جوابت چیست ؟
نمی دانم . شاید مثل برادرانم به ساختمان سازی یا چیزی مثل این روی می آوردم .
راست است که اسمت را از روی رونالد ریگان برداشتند که پدرت خیلی به او علاقه داشته است ؟
بله و نه . در حقیقت مادرم طرفدار او بوده است .
مادرت ؟
بله ، پدرم ایده ی استفاده از این نام را برای من داده است اما حقیقت که مادرم به ریگان علاقه داشته است .
ریگان رئیس جمهور بود یا بازیگر ؟
بازیگر
از کدام جناح سیاسی ؟
حزب جمهوری خواه ، فکر می کنم .
اوباما چطور ؟
حزب دموکرات .
اگر می توانستی رای بدهی ، او را انتخاب می کردی یا رامنی ؟
اوباما را ترجیح می دادم . به نظر می رسد که آدم درستی برای هدایت ایالات متحده باشد ...
هیچ وقت فیلمی از رونالد ریگان دیده ای ؟
نه چیزی که یادم بیاید .
فیلم های وسترن و سرخپوستی را دوست داری ؟
راستش فیلمهای هندی از بالیوود را دوست دارم و در خانه می بینیم .