مربیگری شغلی نیست که بتوانی پیشبینی دقیقی از آینده داشته باشی. آینده مربیها امروز است. من اهداف بزرگی دارم و میخواهم پیشرفت کنم و فضاهای جدیدی را تجربه کنم
سایت گل- بعد از سه سال، این اولین تماس است. اولین مکالمه، در اوج آمادهسازی تیم شیمیزو، در سومین فصل. سه سال پیش وقتی در جلسهای کوچک، خبر حضورش در این باشگاه ژاپنی را اعلام کرد؛ بعضیها تردید داشتند به اینکه یک مربی ایرانی به مهمترین لیگ قاره آسیا برود. بعد هم وقت اعلام خبر بود و سوءظنهای همیشگی... تا جام ملتهای آسیا و شکست و خداحافظی؛ بیکلام و واژه.
افشین قطبی در سومین سال حضور در ژاپن، به همان انرژی و همان صدایی برگشته که در اولین سال حضور در ایران به همراه داشت و در نهایت، با حداقلی از آن ایران را ترک کرد. او بعد از دو فصل متوسط در این باشگاه ژاپنی از چالشی میگوید که هنوز بسیاری از روزنامهنگاران ورزشی به آن باور ندارند.
- سال اولی که به شیمیزو آمدم، همه چیز باید تغییر میکرد. مربی قدیمی این تیم بعد از سالها تیم را ترک کرده بود و حدود 6 بازیکن هم از تیم جدا شده بودند. چیزی که من باید انجام میدادم جوان کردن تیم و استخدام استعدادهای تازه بود و البته حضور یکی دو بازیکن باتجربه برای ایجاد تعادل. ما کارمان را خیلی سریع آغاز کردیم و پیش رفتیم.
قطبی که تجربه حضور در شرق آسیا را برای سالهای طولانی دارد، در ژاپن با چیزهای تازهای مواجه شده است...
- ساختار فوتبال ژاپن، چیزهای تازهای را به معلومات من اضافه کرد. ساختار خود باشگاهها، استعدادیابی و البته نحوه قرارداد با بازیکنها. من در این دو سال باید خیلی حسابشده حرکت میکردم. ما باشگاه ثروتمندی نداریم، ضمن اینکه باشگاه در این دوسال در محدوده قرمز مالی قرار داشت و این ترس بود که امسال لایسنس باشگاه را برای حضور در جیلیگ باطل کنند. برنامه ما، شناسایی استعدادهای جوان و کمخرجتر برای باشگاه بود و البته صبر برای اتمام قرارداد بازیکنانی که حضورشان در تیم کمک زیادی به ما نمیکرد. ما فصل پیش در صدر کمخرجها و وانها بودهایم؛ در هر دو دسته جیلیگ یک و دو. که البته کار را سختتر میکند. اگرچه این برای من چلنجی بود که دوستش داشتم.
افشین قطبی ناگهان یاد بازیکن باتجربه تیمش آلکس یروسک می افتد که از ژاپن به امارت رفت.
-پارسال در قسمت مهمی از فصل ناگهان با این مسئله روبهرو شدیم که شرایط مالی باشگاه را بالانس کنیم. آلکس که یکی از باتجربههای تیم ما بود پیشنهادی از العین داشت و حقوق خوبی هم به او میدادند. ما در یک نقطه کلیدی در فصل بودیم ولی چارهای نبود او را آزاد کردیم و باشگاه به منطقه سبز مالی بازگشت. اما در عین حال روند تیممان به مشکل خورد. این جدایی مصادف شد با مصدومیت شدید چند بازیکن و ما در فینال نابیسکو کاپ با وجود اینکه بازی خوبی انجام دادیم 1-2باختیم. روزهای خیلی سختی بود. بعد در حالی که با شیمیزو میتوانستیم به صدر جیلیگ برسیم، شکست بدی داشتیم و تیم از نظر روحی افت کرد. در حالی که ما مدعی دو جام بودیم تیم جوان ما نتوانست از این اوضاع بیرون بیاید. بعد هم یکی دو شکست بد مقابل ته جدولیها در حالی که ما همه تیمهای صدر جدول را برده بودیم... حیف شد واقعا.
قطبی سپس از همین نکته به شرایط فنی لیگ ژاپن میرسد، لیگی که از نظر سرعت، کیفیت و بازیکنسازی در آسیا بهترین است.
-بازی کردن در لیگ ژاپن کار سادهای نیست. به خصوص که تیمها علاقه ویژهای به بازی فشرده و دفاع- ضدحمله دارند. اگر شما روحیه تهاجمی داشته باشید جلوی تیمهایی که اکثرشان 5 دفاع دارند سخت پیش میروید. این همان مشکلی بود که ما مقابل ته جدولیهای جیلیگ داشتیم. با این حال به دلیل طراوتی که در تیم ما هست، شیمیزو بسیار مورد توجه روزنامهنگارها بوده و از سبک بازی تیم ما بسیار نوشتهاند.
از قطبی درباره نتایج نهچندان درخشانش و حضور در میانههای جدول میپرسیم. او از ما میخواهد حتما به این نکته توجه کنیم که شیمیزو هرگز مدعی لیگ ژاپن نیست.
- در سال اول متوسط بازی کردیم اما در سال بعد در دو پریود زمانی نتایج خوبی گرفتیم اما نیمکت قدرتمندی نداشتیم و با جدایی آلکس و بازیکن دیگر تیممان که به دوسلدورف آلمان رفت، افت کردیم. طبیعتا امسال شرایطمان بهتر است. بازیکنها باتجربهتر هستند و یک مهاجم برزیلی به اسم باره هم گرفتهایم که اگر توپها را توی گل بزند، ما موفقتر خواهیم بود. ضمنا ما همچنان جوانترین جيليگ خواهیم بود. بازیکنان 17 ساله، 18 ساله جدیدی داریم که به نظر من میتوانند ستارههای آینده فوتبال ژاپن باشند. از نظر کیفی، ما به تازگی یک تورنمنت چهارجانبه را پشت سر گذاشتهایم که برای من راضیکننده بوده است. من امیدوارم که امسال برای من و شیمیزو سال بهتری باشد.
سرمربی شیمیزو که به تازگی 49 ساله شده است علاقه ای ندارد درباره فوتبال ایران حرف بزند اما یاد بازیکنان خوب تیمش در پرسپولیس و تیم ملی میافتد.
من تمرکزم روی فوتبال ژاپن است و شرایط پرسپولیس و تیم ملی را در نتایج تعقیب میکنم. در این دو شغل روزهای خوبی داشتم و روزهای تلخ که این با فوتبال هست. دلم برای تماشاچیهای خوب ایرانی تنگ شده که خیلی به من انرژی دادند و محبت کردند. من همیشه دوست داشتم با پیروزی ایران را ترک کنم اما خواست قلبی ما رقم نخورد. با این حال فکر ميکنم تیم خیلی خوبی از جام ملتهای آسیا باقی ماند با بچههای خوب و باشخصیتی که من همیشه دوست دارم در رلهای بزرگ و تیمهای خوب ببینمشان. اینها نسلی هستند که میتوانند به فوتبال ایران کمک کنند. پژمان( نوری)، آندو( تیموریان)، (کریم) انصاریفر، خسرو حیدری، محمدرضا (خلعتبری)، آرش افشین، سیدجلال(حسینی)، غلامرضا (رضایی)، (سیدمهدی)رحمتی، هادی عقیلی، (محمد) غلامی، مسعود و جواد، قاسم (حدادیفر) و همهشان. همه آن تیم که شایستگی قهرمانی داشت. البته ایران شرایط سختی برای حضور در جام جهانی دارد اما امیدوارم کاری که با من انجام نشد با آقای کیروش انجام بشود. همه باید کمک کنند تا فوتبال ایران رشد کند و از این همه استعداد استفاده درستی بشود.
از قطبی درباره احتمال بازگشت به ایران سوال میکنیم. او میگوید: مربیگری شغلی نیست که بتوانی پیشبینی دقیقی از آینده داشته باشی. آینده مربیها امروز است. من اهداف بزرگی دارم و میخواهم پیشرفت کنم و فضاهای جدیدی را تجربه کنم. این طوری شاید کمک بیشتری به فوتبال ایران بشود. اینکه بیایم ایران یا برگردم پرسپولیس مسئلهای است که من را به فکر فرو میبرد اما فعلا موفقیت شیمیزو مهم است. کاری که امسال قصد انجامش را داریم.آینده مربیگری هم بالاخره در جایی ادامه خواهد یافت. من خیلی امیدوارم که به آرزوهایم برسم.
گفتوگو را همین جا تمام میکنیم. یک جای مثبت؛ همانطور که قطبی میخواهد. او خداحافظی میکند و میرود به اورنج روولوشناش برسد. ما هم برمیگردیم به جایی که به آن تعلق داریم. جایی که به نظر امثال قطبی ربطی به آن ندارند.